برخلاف بسیاری که تصوردارند،نبود هاشمی میتواند فضا را علیه جریان اعتدال و اصلاحات تندتر کند، معتقديم كه این نگاه واقعی نیست و بیشتر جنبه احساسی دارد و خطري كه وجود دارد در نقطه ديگري به كمين نشسته است. هاشمی در سالهای اخیر بیش از آنکه در گفتوگوهاي پشت پرده يا رايزنيهاي دروني تاثیرگذار باشد، در سیاست ورزی علني در میان تودههای مردم نقش بارز و تاثیرگذارداشت.
هاشمي در يازده سال گذشته سيبل اصلي همه حملات بود. از ابتداي دولت احمدينژاد تا روزي كه از دنيا برود، او تنها كسي بود كه در درون نظام حضور داشت، اما خودش، فرزندانش و حتي همسرش با شديدترين حملات روبهرو بودند. اين حملات توانست احمدينژاد را به رياستجمهوري برساند. اما از 13 خرداد 88 و آن مناظره معروف، شرايط براي هاشمي تغيير كرد. برخي اقدامات هاشمي در آن زمان حرفهايي كه تا پيش از آن به صورت «خصوصي »منتقل ميكرد را به صورت علني بيان كرد و اين سرآغاز فصل جديد سياستورزي آيت ا... هاشمي بود. از همان مقطع به بعد حملات هم به او شدت گرفت اما با اين حال جايگاه او روبه روز در ميان مردم ارتقا يافت.
اما ردصلاحيت هاشمي در انتخابات 92 نيز از وزن او در ميان كانونهاي داخلي قدرت كاست و در عين حال قدرت اجتماعياش را افزونتر كرد. تاجايي كه حتي آيتا... در مصاحبهاي با صراحت گفت روحاني پيش از ردصلاحيتش(هاشمي) در نظرسنجيها رايي بسيار ناچيز داشت. اين روند در اسفند 94 به اوج خود رسيد و او با بالاترين راي به مجلس خبرگان رهبري راه پيدا كرد تا نشان دهد همچنان مقبوليتي چشم گير دارد.
فشار مضاعف به دولت
هاشمي در رقابت با محافظهكاران نتيجه را واگذار كرد و بيشترين كسب كننده آرا، صندلي رياست را به نفر آخر تهران سپرد، تا نشانهاي باشد از اينكه سياستورزي در ايران يك «رو» ندارد.
باوجود آنكه در سالهاي اخير تخريب هاشمي توانسته بود پايگاه اجتماعياش را تقويت كند، اما همچنان يك «هدف متحرك» مناسب براي مخالفان دولت روحاني بود. امروز آنها كه استراتژي انتخاباتيشان را بر محور «حمله به هاشمي» به منظور «نقد دولت» طرح ريزي كرده بودند، از همه بيشتر ناراحتند. چراكه حمله به روحاني هزينههايش بسيار بيشتر از حمله به هاشمي بود. همانها كه قصد داشتند دولت را از جنبه هاي «اشرافيگري» يا «غربباوري» مورد هجمه قرار دهند، امروز دستشان خالي شده و نميتوانند با همان شدت به روحاني حمله كنند. به همين دليل بود كه رسانه نزديك به اين تفكر «آگاهانه» و «هدفمند» و در يك «خطاي فاحش» تصويرسازي روي جلد خود را با نمادهايي از هاشمي منتشر كرد تا او و تفكرش را در مقابل طبقه محروم قرار دهد وامروز دست همه آنها ديگر خالي شده است. اما در طرف ديگر و در درون گفتمان حاميان دولت، خطر اصلي نهفته شده است. اين هاشمي بود كه در انتخابات سال 92 توانست ائتلافي مهم را در سطح بالايي متشكل از ناطق نوري، سيدحسن خميني و رييسدولتاصلاحات پديد آورد.
امروز چنين نيرويي وجود ندارد و خلا آن خطر تفرقه را پررنگتر مي كند. از همين رو وضعيت ماههاي باقيمانده تا انتخابات را ميتوان اينگونه ترسيم كرد كه هرچقدر فضا كشور تندتر شود، ترس و نگراني از آينده ميتواند، وحدت حول محور روحاني را تقويت كند. در نقطه مقابل هرچقدر فضا آرام تر پيش برود، امكان بروز و ظهور چهرههاي جديد براي رقابت با روحاني بيشتر خواهد شد. به نظر مي رسد مدل دوم بيشتر از مدل اول مطلوب مخالفان روحاني است تا به اين ترتيب بتوانند راي روحاني را متفرق كرده و بشكنند. لذا در غياب هاشمي بيش از همه بايد از ايجاد تفرقه در «آرامش» نگران بود.
روزنامه قانون